منشور بین المللی حقوق آقایان در برابر همسرانشان

اصل1: مردها نمیتوانند فکر کسی را بخوانند

اصل2: دیدن مسابقه فوتبال مثل تماشای ماه شب چهارده در آسمان جذاب و قشنگ است. اجازه بدهید همینطور بماند.
اصل3: گریه کردن از نظر ما یک جور تهدید به حساب میاد. لطفا گریه نکنید.
اصل4: لطفا هر چیزی را که می­خواهید، شفاف و واضح بگویید. اجازه بدهید کمی روشن­تر بگویم: اشارات زیرکانه، اشارات قوی ولی غیر مستقیم اصلا بکار نمی­آید. لطفا بدون حاشیه
اصل درخواستتان را بگوئید.
ادامه مطلب ...

حسنک کجایی؟ ما گرسنه ایم...

 گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی...؟ شب شده بود.اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی  شرت های تنگ به تن میکند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.دیروز که حسنک با کبری چت می کرد، کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.  

کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت میکرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد
سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود. ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما  حوصله نداشت.ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد. ریزعلی چراغ قوه داشت.اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد. کبری ومسافران قطار مردند. اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود. 

 الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند. او در خانه تخم مرغ و  پنیر دارد اما گوشت ندارد او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد. اوآخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت. اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد. به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد...

WHAT MAKES MOTHERS SPECIAL

 

 

WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN…………………
BROTHER SAID : “ WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU?"
SISTER SAID:”WHY DIDN’T YOU WAIT UNTILL IT STOPPED?”
DAD ANGRILIY SAID: “ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE”.

BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID”

“STUPID RAIN”
  


THAT’S
MOM!!! 

یه فرق کوچیک

  http://persian-star.org/template/bullet.gifاروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود 
 http://persian-star.org/template/bullet.gif  ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: افراد مدیر مادرزادی هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت است


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر میگردند
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند


 http://persian-star.org/template/bullet.gifاروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: مدیران بصورت مستقل استخدام و برکنار میشوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار میکنند
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: مدیران بصورت مستقل و غیرهماهنگ کار میکنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار  میشوند


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی میدهند و با برخی مصاحبه میکنند
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن میکنند


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را میگیرند


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: همه میدانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: مدیران انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: شما مدیرتان را با اسم کوچک صدا میزنید
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: شما مدیرتان را صدا نمیزنید، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمیدهد


 http://persian-star.org/template/bullet.gif اروپا: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است
 http://persian-star.org/template/bullet.gif ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت میکند

سحر

     از رهگذر خاک سر کوی شما بود                هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد  

 

سحر؟! نمیدونم چرا این کلمه هنوز برام معنی خاصی داره و امروز که یه دوستی این sms را برام فرستاد منو دوباره بعد از سالها به یاد اون انداخت

زن

زن عشق می کارد و کینه درو می کند ...دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.می تواند تنها یک همسر داشته باشد
و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی!برای ازدواجش (در هر سنی) اجازه ولی لازم است
و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ...در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ...او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی!او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی ...او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ...او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ...او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟
و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد ...و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند
چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،
زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛
گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ...و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد ...!و این رنج است

دکتر شریعتی

حکم

 

پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله رستورانی ساخت که در آن موسیقی بود و رقص، و به مشتریان مشروب هم سرویس می شد.
ملای مسجد هر روز موعظه می کرد و در پایان موعظه اش دعا می کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی را بر این رستوران که اخلاق مردم را فاسد می سازد، وارد کند.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و یگانه
جایی که خسارت دید، همین رستوران بود که دیگر به خاکستر تبدیل گردید.
ملای مسجد روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و علاوه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیر دوام نکرد. صاحب رستوران به محکمه شکایت کرد و از ملای مسجد تاوان خسارت خواست.
ملا و مومنان البته چنین ادعایی را نپذیرفتند.
قاضی هر دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلو صاف کرد و گفت:
نمی دانم چه حکمی بکنم. من هر دو طرف را شنیدم. از یک سو ملا و مومنانی قراردارند که به تاثیر دعا و ثنا باور ندارند از سوی دیگر مرد می فروشی که به تاثیر دعا باور دارد

ماه من غصه چرا ؟؟؟

 

 

ماه من غصه چرا   ؟؟؟

 

آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز

 

مثل آن روز نخست،  

 

گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد

 

یا زمینی را که، دلش از سردی شبهای خزان نه شکست و نه گرفت

 

 بلکه از عاطفه لبریز  شد و نفسی از سر امید کشید

 

و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید، زیر پاهامان ریخت


تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست

 

ماه من غصه چرا؟؟

 

تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست

 

ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن

 

کار آنهایی نیست که خدا را دارند
 

ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید

 

یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست

 

با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن

 

و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز

 

او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد

 

او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد

 

ماه من...

 

غصه اگر هست بگو تا باشد

 

معنی خوشبختی، بودن اندوه است

 

اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور

 

چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند

 

همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر

 

پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا

 

و در آن باز کسی می خواند


که خدا هست

 

خدا هست

 

خدا هست هنوز