-
[ بدون عنوان ]
1389/09/02 19:04
ساعت(5) به وقت ( دل ) من ... روز الست این خدا بود که در گوشه ای از عرش نشست و قلم موی خودش را به شرابش زد ... تا طرح چشمان تو بر بوم جهان آذین بست! بعد یک لکه کوچک که چکید از دستش آمد و روی همانجا که لب پائین هست- -بوم را رنگ زد و ... بغض خدا هم توی ناودان لب بالایی تو ریخت... شکست! این چنین خلق شدی:اشک شعف،شور شراب!...
-
جشن فارغ التحصیلی
1389/08/20 13:22
بالاخره با ۲ ماه تاخیر جشن فارغ التحصیلی ما امشب برگزار میشه. چیزی که هنوز باورش برای خودم و اطرافیانم سخته. دیروز زن داییم که بعد از مدتها اومده بود خونه مون وقت رفتن گفت: ببخشید اومدیم مزاحم درس خوندنت شدیم! و من هم بادی در غبغب انداختم و گفتم من دیگه درس ندارم! بنده خدا گفت : وایییییی ببخشید یادم رفته بود. پس...
-
[ بدون عنوان ]
1389/08/19 13:29
-
آرزوی من این است...
1389/08/08 13:17
صبح یک روز سرد پائیزی - روزی از روز های اول سال بچه ها در کلاس جنگل سبز - جمع بودند دور هم خوشحال بچه ها غرق گفتگو بودند - بازهم در کلاس غوغا بود هریکی برگ کوچکی در دست! - باز انگار زنگ انشاءبود تا معلم ز گرد راه رسید - گفت با چهره ای پر از خنده باز موضوع تازه ای داریم - آرزوی شما در آینده شبنم از روی برگ گل برخواست -...
-
هرگز تسلیم نشوید!
1389/08/04 17:45
-
بهترین رژیم غذایی برای گروه خونی شما چیست؟
1389/07/29 09:18
آیا میدانید که چه نوع غذاها و خوردنیهایی متناسب با نوع گروه خونی شما هستند و با توجه به گروه خونی خودتان چه غذاهایی باید بخورید و یا از مصرف چه خوردنیهایی باید پرهیز کنید؟ به گزارش سرویس «بهداشت و درمان» ایسنا، متخصصان تغذیه در پاسخ به این سوال میگویند؛ هر گروه خونی در زمان متفاوتی از تاریخ تکامل بشری، شکل گرفته...
-
نظر سنجی از ۲ دانشجو
1389/07/27 23:39
طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند. جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوظ به دانشجوی ترم آخری. رییس دانشگاه 1.مردی فرهیخته و خوشتیپ 2.به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک...
-
پرواز
1389/07/25 19:25
-
یاد باد آن روزگاران یاد باد
1389/07/25 00:37
یاد اون روزهایی به خیر که یکی از همکلاسیهام یه پراید خریده بود (البته باباش براش خریده بود) و آورده بود تو حیاط فارابی پارکش کرده بود و با وجود قد و قواره بلند و هیکل درشتش سعی میکرد خودشو پشت فرمون جا بده!! و ضمنا همه هم و غمش هم این بود که به ما نشون بده که ماشین خریده! من هم خودم رو به ندیدن زدم و از کنارش بی اعتنا...
-
بازگشت از سفر
1389/07/22 19:42
دوستان عزیز سلام از تاخیر چند روزه پیش اومده معذرت میخوام. راستش مسافرت بودم. در راستای همون تشویقی که بابت پذیرش مقاله هام قرار بود بشم به همون کنگره ای که قبلا گفته بودم رفته بودم. جای شما خالی. خیلی خوش گذشت و تجربه بسیار جالبی بود. قبل از رفتن میخواستم یه پست بذارم و بگم چند روزی نیستم ولی از اونجایی که من اگه از...
-
آخر و عاقبت عزرائیل
1389/07/09 10:10
§ خانم من فقط مأمورم. به من گفتند بشمار، حالا هم شمردم. شما کلاً 110305 رکعت دارید. § ولی من همه رو خواندم. نمی شه یک کاریش بکنی؟! § دست ما نیست به خدا. ولی چشم؛ روندش می کنم به 110500. خوبه؟ § عجب گرفتاری شدیم! من می گم همه رو خواندم. گرد نمی خواد بکنی. همان هایی که خوندم رو بهم بده. § عرض کردم. مبلتون چرمی بوده....
-
شجاعت یعنی چه؟
1389/07/06 08:17
در یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات آخر سال به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که ''شجاعت یعنی چه؟'' محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود : ''شجاعت یعنی این'' و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته بود ! اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه...
-
نوستالژی پاییزی
1389/07/01 11:25
پاییزه و پاییزه برگ درخت می ریزه هوا شده کمی سرد روی زمین پر از برگ ابر سیاه و سفید رو آسمونو پوشید دسته دسته کلاغا می رن به سوی باغا همه می گن به یک بار غار و غارو غارو غار!
-
جعبه کفش
1389/06/31 08:52
زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها پیرمرد...
-
آآآآآآآآآآآآی همه اونایی که برای من دعا کردید ازتون خیلی متشکرم.
1389/06/28 18:37
دوستان عزیز از همه تون متشکرم که تو این مقطع سخت زندگی من منو همراهی کردید و از پشت این صفحه شیشه ای مونیتور کلی به من انرژی و انگیزه دادید و برام آرزوهای خوب خوب کردید. و مهمتر از همه از " خدای عزیزم " ( لینک خدا رو متاسفانه ندارم که بذارم ولی فکر کنم یه جورایی به قلب همه تون لینکه ) متشکرم که نمی تونم بگم...
-
و فردا روز موعود است...
1389/06/24 19:54
خدایا! نمیگم فلان نمره رو میخوام... نمیگمفلان رتبه رو میخوام... که از بزرگی و توان تو هیچ چیز خارج نیست و من هم همه تلاشم را کردم. خدایا فقط ازت یه خواهش دارم: نتیجه زحماتم رو بده.
-
به مناسبت بازگشایی مدارس
1389/06/21 00:10
در مجالی که برایم باقیست باز همراه شما مدرسه ای می سازیم که در آن همواره اول صبح به زبانی ساده مهر تدریس کنند و بگویند خدا خالق زیبایی و سراینده ی عشق آفریننده ماست مهربانیست که ما را به نکویی دانایی زیبایی و به خود می خواند جنتی دارد نزدیک ، زیبا و بزرگ دوزخی دارد – به گمانم - کوچک و بعید در پی سودایی ست که ببخشد ما...
-
عید همه مبارک.
1389/06/19 09:02
-
امتحان بزرگ
1389/06/18 13:49
از امروز به علت آنچه از سوی من امتحان بزرگ نامیده میشود به مدت ۷-۱۰ روز مطلب نمیذارم. ولی سعی میکنم با گذاشتن عکسهای جالب آپ کنم.
-
تمام ایرانىها اولاد حقیقى من هستند ...
1389/06/16 19:13
سال 1264 قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند. بهویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که...
-
بدون شرح!
1389/06/15 15:34
اول میخواستم اسمشو تار کنم ولی بعد دیدم این بنده خدا خودش این تابلو رو زده که همه ببینند!
-
پیامبر تو کدام است؟
1389/06/14 18:38
خداوند گفت : دیگر پیامبری مبعوث نخواهم فرستاد ، ان گونه که شما انتظار دارید اما جهان هرگز بی پیامبر نخواهد ماند. وآنگاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد. پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود عده ای به او گرویدند و ایمان آوردند. وخدا گفت اگر بدانید حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد. خدا رسولی از آسمان فرستاد ....
-
امشب از خدا میخواهم
1389/06/11 19:40
-
وقتی استاد مانع درس خوندن آدم بشه!!
1389/06/10 19:04
نشسته بودم مثل بچه آدم داشتم درسمو میخوندما که یه دفعه استادم زنگ زد که این ایمیلی که برا من فرستادی رو تغییرش بده و فلان مقاله رو این جوری کن و اون یکی رو برا کجا بفرست و... من هم که کلی بر وسوسه نشستن پای کامپیوتر غلبه کرده بودم تا بشینم سر درس با خودم گفتم این استاد با ۶۰ سال سن و ۲ تا بچه و کلی مسئولیت خانوادگی...
-
مولایم علی... چه کسی میتواند چون او باشد؟ هیچکس.
1389/06/09 14:04
-
جدول ایجاد کشور های جهان به ترتیب قدمت
1389/06/08 19:45
پاینده و جاوید باد ایران من ایران ما سایت زیر را چک کنید. http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_statehood#Historical_kingdoms_and_dynasties
-
التماس دعا
1389/06/07 21:30
التماس دعا و دیگر هیچ.
-
پاسخ جالب علیاکبر دهخدا به درخواست مصاحبه صدای آمریکا
1389/06/07 17:44
دعوت سفارت آمریکا از استاد علی اکبر دهخدا برای مصاحبه با رادیو صدای آمریکا 19 دیماه 1332 تهران آقای محترم- صدای آمریکا در نظر دارد برنامه ای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ایرانی، در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک پخش نماید. این اداره جنابعالی را نیز برای معرفی به شنوندگان ایرانی برگزیده است. در صورتی که موافقت...
-
من آموخته ام که...
1389/06/06 01:57
آموخته ام که... بهترین کلاس درس دنیا محضر بزرگترهاست آموخته ام که... وقتی عاشق می شوم ، عشق خودش را نشان می دهد آموخته ام که... وقتی سعی می کنی عملی را تلافی کرده و حسابت را با دیگری صاف کنی، تنها به او اجازه می دهی بیشتر تو را برنجاند. آموخته ام که... هر چه زمان کمتری داشته باشم ، کارهای بیشتری انجام می دهم. آموخته...
-
آرامش
1389/06/05 00:53
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در چمن می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ. پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ،...